امروز صبح icu بودم بعد کلی کثیف کاری های icu برگشتم تو رختکن که لباسامو عوض کنم و برگردم

خونه گوشیمو نگا کردم و دیدم اس ام اس دارم ، باز کردم و دیدم حقوق ماه تیر که کاردانشجویی

داشتم رو واسم ریختن :) خر کیف شدم ها :) با اینکه مبلغش کمه ولی خوبه خدا رو شکر :)

همون موقع فک کردم اگه مرداد هم رفته بودم سر کار الان دو برابر این مقدار پول داشتم ولی بعد فکر

کردم به مطالبی که تو مرداد خوندم و خلاصه نویسی کردم و دیدم اینا میچربه به پول کاردانشجویی.

 

روز شنبه صبح icu نداشتیم و رفتم سوختگی ، خب تو کارورزی سوختگی تصمیم گرفتم قورباغه

سوختگی رو قورت بدم و برم تو دل زخم ها بدون ترس تمییزشون کنم و پانسمان کنم که البتع این

کارم کردم :) البته با اون وضع جا به جایی ها خبر ندارم تا چندم باید سوختگی هم برم

کلا ترسم خیلی ریخته ، طوری که وقتی دارم پروسیجرها رو انجام میدم با خودم میگم منم که دارم

این کارو میکنم ؟؟؟

دقیقا از همون روزی که ننوشته بودم تا خود 25 مهر 98

سویل سرما خورده ی از سفر برگشته ...

صدای منو از خانه ی خواهر میشنوید!

اس ,تو ,سوختگی ,رو ,، ,کنم ,کردم و ,و دیدم ,صبح icu ,ام اس ,کنم و

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پیکتوتکست کیمیا اسدی آموزش تخصصی هواساز خانگی گروه تشریفات خودرویی هما سفر ایرانیان در تبریز راهبرد نجات اقتصاد ایران وبلاگ رسمی نوران ارتباطات پایدار در بلاگ ثامن تجارت ایده شغل آنلاین مبانی وکیل دلسوز